عصر قم
مردم از جامعیت اسلام در تربیت کودکان غافل هستند/ بی‌مهری به کتاب
دوشنبه 11 تیر 1397 - 11:07:02 AM
مهر
قم آنلاین - قم - یک طلبه شاعر و فعال در عرصه ادبیات کودکان با بیان اینکه مردم از جامعیت اسلام در تربیت کودکان غافل هستند،‌ گفت: هنوز با آموزه‌های دینی برای رشد و تعلیم و تربیت کودک آشنا نیستیم.

 بدون شک، یکی از مراجعی که می‌تواند در رشد و تعالی کودکان نقش مؤثری داشته باشد، کتاب و فرهنگ کتابخوانی است، فرهنگی که در بحبوحه گرفتارهای متنوع والدین هر روز جایش تنگ‌تر از گذشته می‌شود تا جایی که الآن کتاب مونس و همدم مردم ما نیست و این بی‌اعتنایی با ورود ابزارهای متنوع اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای به اوج خود رسیده است و معضلی که در میان بچه‌های ما بروز بیشتری دارد.
از این رو گفتگو با طلبه شاعر و نویسنده‌ای که هنر را با رویکرد دینی و طلبگی باهم دارد می‌تواند در وسع خود راهبردی مهم باشد. گفتگویی  با تقی متقی بدین شرح است:
لطفاً کمی از زندگی حرفه‌ای‌تان بگویید؟
ابتدا باید بگویم هیچ‌گاه شعر و شاعری و نویسندگی را به عنوان شغل و حرفه نگاه نکرده و نمی‌کنم. در واقع اول دوست دارم به عنوان یک طلبه حوزوی باشم. از لحاظ حرفه‌ای مدیریت پژوهشی نمایندگی ولی فقیه در جهاد کشاورزی را بر عهده دارم و سردبیر فصلنامه فرهنگ جهاد هستم و در عرصه معارف اسلامی، محیط زیست و کشاورزی کار تحقیق، پژوهش و ترجمه و ارزیابی علمی می‌کنم.
خوشبختانه در حوزه شعر هم توفیق عضویت در انجمن نویسندگان کودک، انجمن قلم حوزه و سرگروهی بخش شعر مرکز تربیت مربی را بر عهده دارم و در همه این سال‌ها از حوزه ادبیات و قریحه شعر و شاعری به ویژه در حوزه کودک و نوجوان دور نیفتادم.
برای اولین بار زمانی که 8 ساله بودم به شعر علاقه‌مندم شدم. چهارم دبستان بودم که اولین شعر خود را سرودم؛ اما در دوران دبیرستان به صورت حرفه‌ای و جدی به سرودن و تحقیق و پژوهش در حوزه ادبیات پرداختم. اتفاقاً ابتدای کار برای کودکان شعر نسرودم و برای حدود 15 سال به عنوان شاعر بزرگسال می‌سرودم و در دوران دفاع مقدس برای رزمندگان در مطبوعات معتبر می‌نوشتم و می‌سرودم. از سال 64 علاقه‌مند به حوزه کودک و نوجوان شدم.
الآن رسماً چند عنوان کتاب شعر و داستان برای کودکان دارید؟
آن چیزی که چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته 8 عنوان کتاب است که از جمله آنها کتاب‌های شعر «پرپرپر پرنده» و «شر شر شعر بارون» و داستان‌های «باغ وطن» و «زندگی در جنگل سیاه» است.
شاید سؤالی که می‌تواند ذهن هرکسی را مشغول کند این باشد که یک آدم بزرگسال که دغدغه‌های مخصوص به خود را چگونه می‌تواند برای کودکان و نوجوانان شعر بگوید و بنویسد؟
خیلی وقت‌ها با شعرها و متن‌هایی روبرو می‌شوم که اصلاً همخوانی و قرابتی با نیاز و دغدغه زمانه ندارد
تقریباً قابل کتمان نیست که انسان هرچقدر از دنیای کودکی فاصله بگیرد بیشتر با دنیای پرآفت و خیز و فرسایشی و دنیای واقعی انس و الفت می‌گیرد و به مسائل عمیق و بزرگ فکر می‌کند؛ مثلاً خود من به مسئله مرگ خیلی فکر می‌کنم. خب کسی که به مرگ و نیستی فکر می‌کند چطور می‌تواند به دنیای پر از امید و لذت بخش کودکان نگاه کند؟
اما مسئله این است که یک هنرمند توانمند و واقعی باید قبول کند که در کنار زندگی عادی و روال طبیعی روحی و جسمی خود، به فضا و موقعیت آرمانی خود توجه کند. من همیشه خودم را در فضای کودکی قرار می‌دهم تا مقتضیات همان دوران در دل و ذهنم تداعی شود.
البته دغدغه جدی دیگری هم وجود دارد سؤال این است که آیا دوران کودکی هر نسلی با نسل دیگر یکسان است. آیا کسی که دوران کودکی و نوجوانی‌اش در زمان حکومت پهلوی بوده با دوران کنونی قابل مقایسه است؟
سؤال خوبی است. این مسئله و دغدغه جمع خودمانی شعرا و نویسندگان هم هست. من خودم خیلی وقت‌ها با شعرها و متن‌هایی روبرو می‌شوم که اصلاً همخوانی و قرابتی با نیاز و دغدغه زمانه خود ندارد. به‌اصطلاح شعر فرزند زمانه خود نیست.
باید قبول کنیم که بچه‌های امروزی رشد ذهنی خوب و فعالی دارند و باهوش و آگاه هستند. خب برای چنین گروهی باید شاعر و نویسنده همیشه به روز و پیشرفته باشد و مسائل اجتماعی و تربیتی روز را مطالعه و درک کند.

قبول دارید که بچه‌ها امروزی تحت تأثیر ابزارها و محیط‌های متنوع و فریبنده‌ای هستند که آنها را از مطالعه کتاب و نگاه عمیق به زندگی دور می‌کند؟
معضل بی‌مهری به کتاب و کتاب‌خوانی یکی از مصائب مهم مردم امروز است و کوچک و بزرگ هم ندارد. معضلی که راه حل ساده‌ای ندارد. نکته این است که بچه‌ها الگوپذیر هستند. اگر الگوهای آن‌ها که والدین و مربیان هستند خود عامل باشند و اهل کتاب و کتابخوانی باشند این فرهنگ رشد و تعمیق خواهد داشت. الآن بزرگ‌ترها الگوی خوبی نیستند.
معضل بی‌مهری به کتاب و کتاب‌خوانی یکی از مصائب مهم مردم امروز است و کوچک و بزرگ هم ندارد
متولیان فرهنگی از جمله رسانه ملی هم که این مسئله توجه خاصی ندارد، الآن تبلیغات چیپس و پفک در بهترین زمان‌بندی تلویزیون تبلیغ و معرفی می‌شوند؛ اما متأسفانه با اینکه در همین دوران رکود کتاب‌های خوب زیادی به چاپ می‌رسد اما هیچ‌گاه نه کتاب دیده می‌شود و نه مؤلف آن به چشم می‌آید.
البته عوامل دیگری چون گرانی کتاب و مشکلات اقتصادی خانوارها مزید بر علت کتاب نخوانی مردم شده است.
به نظر شما رسانه‌های دیگر توانسته‌اند جای کتاب را در زندگی اشغال کنند؟
کم و بیش همین طور است؛ اما هیچ‌گاه جایگزین کتاب نشده و نخواهند شد چرا که لذت ورق زدن و لمس کتاب غیر قابل جایگزینی است.
الآن مهم‌ترین معضل حوزه نشر کودک و نوجوان چیست؟
متأسفانه نگاه بازاری به کتاب کودک به شدت فراوان شده است. باید بدانیم که حس لطیف کودکانه و ذائقه بی‌آلایش آنها آمادگی پذیرش هر نوع خوراک سالم یا ناسالم فرهنگی را داراست.
نمی‌توان از یک کودک و نوجوان انتظار تشخیص و تحلیل محتوا و ارزش یابی یک کتاب را داشت. برخی سودجو با یک رنگ و لعاب کاذب و بی محتوا ذهن آنها را آلوده و سطحی بار می‌آورند.
از طرفی بچه‌ها و والدین آنها با نبود آگاهی کافی از این کتاب‌های بی محتوا استقبال می‌کنند. واقعاً می‌توان گفت که کتاب فاخر در حوزه نشر کودک و نوجوان کمیاب است.
یکی از دغدغه‌هایی که در حوزه نشر کودک و نوجوان وجود دارد انتقال ارزش‌های دینی به این نسل است. آیا ناشران و فعالان فرهنگی دینی و مربیان حوزوی توانسته‌اند این انتقال ارزش‌ها را به خوبی انجام دهند؟
پاسخ به این سؤال مفصل است؛ اما باید بگویم که نباید انتظار داشت همه مباحث دینی به این نسل انتقال یابد. به هر حال مباحث دینی ریشه آسمانی و یا فلسفی دارد و به خودی خود ساده و قابل انتقال نیست. دین مبین اسلام هم برای آموزش دین برای همه سنین برنامه دارد.
متأسفانه هنوز با آموزه‌های دینی برای رشد و تعلیم و تربیت کودک آشنا نیستیم. از طرفی خوشبختانه بشر در همه حوزه‌ها و زوایای زندگی بشر مطالعه کرده و کتاب نوشته است. در این صورت اگر یک متولی دینی بتواند از این فرصت‌ها استفاده کند می‌تواند ارزش‌ها را به کودک و نوجوان انتقال دهد. ضمن اینکه در این زمینه ارگانی مانند دفتر تبلیغات حوزه کم و بیش موفق عمل کرده و تجربه‌های طولانی و گران‌بهایی دارد.

http://www.Qom-Online.ir/fa/News/41665/مردم-از-جامعیت-اسلام-در-تربیت-کودکان-غافل-هستند--بی‌مهری-به-کتاب
بستن   چاپ