حجم خدمات در مقابل تعداد معلولین ناچیز است/بهزیستی وکیل خوبی نیست
مقالات
بزرگنمايي:
عصر قم -
در نشستی با معلولین، در ساختمان موسسه خیریه رعد فاطمیه، با تعدادی از معلولین به عنوان نمایندگان این قشر به گفت و گو نشستیم، در این نشست 2 ساعته معلولین به شرح نگرانیها و مشکلاتشان از کمبود امکانات و خدمات تا عدم درک جامعه از این قشر پرداختند.
کبری محمود آبادی و همسرش ابوالفضل پوراحمدیان هر دو معلول جسمی-حرکتی هستند که با معرفی سازمان بهزیستی، با یکدیگر آشنا شده و علی رغم مخالفت های شدید خانواده، با هم ازدواج میکنند، محمودآبادی در مورد مشکلاتی که پس از گذشت 10سال از زندگی مشترک، با آن مواجه است، گفت: من و همسرم هر دو معلول هستیم، ولی هیچگونه حمایتی از جانب بهزیستی نمی شویم، هزینههای درمان بسیار بالا و تامین این هزینه ها از توان ما خارج است؛ یارانهای هم که دولت به همه پرداخت میکند، برای ما قطع شده است و بهزیستی هزینه اندکی برای درمان معلولین پرداخت می کند.
معلولی را می شناسم که چشمانش مشکل دارد و هر دفعه که به بهزیستی مراجعه می کنند برای دریافت هزینه درمان، بهزیستی فاکتورها را می گیرد و می گوید تا این ها زیاد نشود، هزینه ای پرداخت نمی شود در صورتیکه حدود 3 سال است که فاکتور به بهزیستی میبرند.
من با انجام فیزیوتراپی می توانم به کمک عصا راه بروم اما چون هزینه فیزیوتراپی آزاد زیاد است و بهزیستی هم هزینههای این بخش راتامین نمیکند، باید از ویلچر استفاده کنم.
می خواهم با همسرم صحبت کنم
همسرم معلول جسمی-حرکتی است، من و همسرم توسط بهزیستی به هم معرفی شدیم، خانواده هایمان با ازدواج ما مخالف بودند، خانواده همسرم می گفتند ما کسی را می خواهیم که معلولیت جسمی-حرکتی نداشته و فقط ناشنوا باشد تا بتواند کارهای پسرمان را انجام دهد اما همسرم گفت من کسی را می خواهم که بتوانم با او صحبت کنم؛ در نهایت با وجود مخالفت خانواده ها با هم ازدواج کردیم.
آدم سالم ترندارید بفرستید؟!
همسر من قبلا در پیک موتوری کار میکرد، بار برای مردم میبرد و وقتی صاحب بار همسرم را می دید، با محل کارش تماس می گرفت و می گفت آدم سالم ترندارید بفرستید، علاوه بر این حق او را کامل پرداخت نمی کردند، بالاخره پس از مدتی با گرفتن وام توانستیم یک ماشین بخریم و قسط وام هم به اقساطمان اضافه شد.
با هدیه رهبری توانستیم خانه بخریم
زمانی که رهبر به قم آمدند من نامه ای نوشتم و از مشکلاتمان گفتم، همان نامه باعث شد که نوبت رسیدگی به مشکل ما جلو بیفتد و مدتی بعد با من تماس گرفتند و گفتند رهبری 5 میلیون تومان به شما هدیه کردند و من توانستم به کمک آن پول، خانه بخرم.
هرگز ازدواج دو معلول را توصیه نمیکنم
با اینکه من و همسرم هر دو معلول هستیم، اما من هیچ وقت توصیه نمیکنم که دو معلول با هم ازدواج کنند؛ چراکه هیچگونه حمایتی از طرف بهزیستی نمیشوند، البته ازدواج دو معلول با هم باعث میشود که بهتر همدیگر را درک کنند.
ما 10 سال است که با هم زندگی می کنیم، الحمدلله دو فرزند سالم داریم و تنها مشکلی که در زندگی داریم، مشکلات مالی است.
من سال 1384 عصایی شدم و سال 1392 بعد از به دنیا آمدن فرزند دومم ویلچری شدم و به تشخیص پزشکان با فیزیوتراپی می توانم دوباره با عصا راه بروم. اما به دلیل نبود حمایت مالی و هزینه های سنگین فیزیوتراپی، درمان را پیگیری نکرده ام و به تشخیص پزشک تا 5 سال آینده فرصت درمان را از دست خواهم داد.
هیچکس ما را درک نمیکند
فاطمه باقری دختر 23 سالهای که دچار معلولیت است، با مادرش زندگی می کند و 17 سال است که پدرش را از دست داده است.
مادر فاطمه در رابطه با مشکلات نگهداری از فرزند معلولش می گوید: هیچکس ما را درک نمی کند، بعد از فوت همسرم با وجود تمام سختی ها و مشکلات، از فاطمه حمایت و نگهداری کردم، از نظر مالی هم قدرت ندارم و هیچ درآمدی ندارم؛ فاطمه دو جراحی باید انجام دهد ولی به خاطر اینکه هزینه جراحی را نمی توانم پرداخت کنم فعلا نمیتوانیم این عمل ها را انجام دهیم.
به تشخیص پزشک، فاطمه می توانست در مدرسه عادی درس بخواند، حتی او را در یکی از مدارس عادی ثبت نام کردم ولی به دلیل برخی مشکلات از جمله عدم مناسب سازی بعد از مدتی، مجبور شدم او را در مدرسه مخصوص ثبت نام کنم.
ملت مسخرهام می کنند
فاطمه از زمان تحصیلش در مدرسه عادی و حضورش در جامعه، میگوید: برخورد معلمها بسیار خوب و محترمانه بود اما دانش آموزان خیلی اذیت می کردند، فحش و تمسخر و کم محلی نسبت به من از جمله مشکلات من برای حضور در مدرسه عادی بود.
وقتی به بیرون از منزل می روم برای خرید کردن، نگاه های مردم مرا اذیت می کند به همین دلیل اصلا دوست ندارم از منزل خارج شوم، قبلا مسافرت رفتن را دوست داشتم اما الان اصلا سفرهای تفریحی را دوست ندارم و فقط ترجیح می دهم به سفر زیارتی بروم.
بهزیستی وکیل خوبی نیست
تقی یوسفی مدیرعامل موسسه حامیان حقوق معلولین نیز در این نشست عنوان کرد: در سال 1383 قانون 16 مادهای در رابطه با حقوق معلولین به تصویب رسید، اما متاسفانه چون به صورت لایحه نبود و منابع مالی نداشت، آنطور که باید، اجرا نشد؛ لایحهای توسط دولت و انجمنها برنامهریزی شد که در تاریخ 22 فروردین 1397 به تصویب مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان رسید، در تاریخ 1 اردیبهشت 1397 این قانون که شامل 34 ماده و 29 تبصره بود، توسط دولت به دستگاههای اجرایی ابلاغ شد.
در این قانون بسیاری از مشکلات معلولین پیشبینی و برای آنها راه حل ارائه شده است، به عنوان مثال در این قانون به مسئله مناسبسازی پرداخته شده، درایران حتی یک خیابان بدون مانع برای معلولین وجود ندارد، البته فعالیت های کمیته مناسب سازی تا حدودی در حال پیشرفت است اما به دلیل بافت سنتی شهر، انجام مناسب سازی در همه خیابان ها و معابر کار راحتی نیست.
یکی از مشکلات اساسی معلولین این است که تنها به سمت سازمان بهزیستی سوق داده می شوند، یعنی انتظار این است که تمام مشکلات معلولین توسط بهزیستی حل شود در حالیکه توان و ظرفیت بهزیستی برای حل مشکلات محدود است؛ اما نقدی که به سازمان بهزیستی وارد است این است که سازمان باید اداراتی که مرتبط با حقوق معلولین هستند را مدیریت کند، کمیته پیگیری تشکیل بدهد و این کمیته حقوق معلولین در ادارات مختلف را پیگیری کند؛ قانون فقط سازمان بهزیستی را ملزم به حل مشکلات معلولین نکرده است، بلکه همه ادارات باید در این زمینه تلاش کنند؛ درواقع بهزیستی وکیل خوبی نیست وضعفش در این است که نمیتواند بین ادارات هماهنگی ایجاد کند.
صدا و سیما موظف است هفتهای 5 ساعت برنامه را به معلولین اختصاص بدهد ولی متاسفانه این زمان به کارکنان و مسئولین سازمان بهزیستی تعلق میگیرد و تبدیل به یک برنامه دولتی می شود در صورتیکه در قانون مشخصا به حقوق معلولین اشاره شده است.
رکود کامل ورزش معلولین
مشکلات معلولین یک بعد روحی-روانی و یک بعد جسمی-فیزیکی دارد، یک انسان سالم با افزایش سن دچار سستی استخوان ها و افتادگی بدن می شود این مسئله در معلولین چند برابر وجود دارد و تنها با ورزش می توان آن را جبران کرد؛ در حال حاضر ورزش قم که زیر مجموعه هیئت جانبازان و تربیت بدنی می شود، کاملا راکد است، تا زمانی که جانبازان حضور داشتند وضعیت خوب بود اما بعد از آن ورزش معلولین رو به تعطیلی رفت؛ به عنوان مثال ورزش خانم ها که شامل بدنسازی و شنا می شود وجودش بسیار ضروری است، اما این رشته ها را نداریم.
یک خیر در کمربندی باشگاه شهدا بهزیستی را تاسیس کرد اما به خاطر وجود اتوبان و نبود وسایل حمل و نقل، بهزیستی آنجا را به بخش خصوصی اجاره داد؛ ما برای توانبخشی مشکلاتی داریم چرا که مراکز توانبخشی تحت نظر بخش خصوصی هستند و هزینه ها بسیار بالا است.
هزینه های درمانی بالا
معلولین در بحث کاردرمانی و فیزیوتراپی مشکلات زیادی دارند، مرکزی که به صورت تخصصی به کاردرمانی و فیزیوتراپی برای معلولین بپردازد، نداریم و هزینه فیزیوتراپی آزاد هم بسیار زیاد است؛ قبلا در مجتمع گلپایگانی مرکز فیزیوتراپی داشتیم که معلولین به صورت رایگان از خدمات آنجا استفاده می کردند، اما سازمان بهزیستی این مرکز را واگذار کرد.
در بحث بیمه و هزینه های درمان، معلولین با مشکلات زیادی مواجه هستند، قبلا بیمه تکمیلی وجود داشت که الان آن را هم نداریم، فقط دفترچه بیمه خدمات هست که هیچ کارایی ندارد چون خدماتی که مورد نیاز معلولین هست را ارائه نمی کند.
در شهر قم بیش از 400 معلول ضایعه نخاعی داریم که هزینه بهداشت و درمان این ها زیاد است؛ به طور میانگین هر بیمار ضایعه نخاعی ماهانه 800هزار تومان هزینه وسایل بهداشتی دارد که بهزیستی حدود 100هزارتومان آن را پرداخت می کند.
90درصد معلولین از خانواده طرد می شوند
متاسفانه باور و فرهنگ غلطی که در جامعه وجود دارد این است که دیگران یعنی سازمان بهزیستی باید به معلولین کمک کنند، در صورتی که اگر اعضای خانواده و فامیل در تامین هزینههای معلولین همکاری کنند، هیچ معلولی نیاز به کمک های بهزیستی ندارد، اما چون اکثر معلولین از جانب خانواده های خود حمایت نمی شوند، می توان گفت 90درصد از این افراد از خانواده طرد می شوند.
برای مثال اکثر افرادی که دچار ضایعه نخاعی میشوند، همسرانشان از آنها جدا می شوند و از طرف دیگر خانواده هم حمایتی نمی کند.
مسئله دیگر اینست برخی معلولین می توانند در مدارس عادی درس بخوانند اما به دلیل عدم مناسب سازی و مشکلات دیگر از تحصیل باز میمانند.
مشکل معلولین یک مشکل ملی است
حل مشکلات معلولین از عهده یک شخص یا یک سازمان خارج است، این به یک مشکل ملی تبدیل شده و مخصوص قم نیست، اما به دلیل مهاجر پذیر بودن قم، این مشکلات در اینجا بیشتر است.
بیشتر خیرین برای کمک، ساختمان سازی می کنند و این ساختمان ها را در اختیار بهزیستی قرار می دهند، بهزیستی هم بعد از مدتی این ساختمان ها را واگذار می کند؛ به عنوان مثال مجتمع گلپایگانی که توسط دفتر آیت الله گلپایگانی ساخته شد، یک مرکز بسیار خوب و کامل بود اما بهزیستی آنجا را به زائر سرا تبدیل و واگذارکرد.
معلولین در کتب درسی جایی ندارند
باید در کتاب های درسی برای معلولین درسی وجود داشته باشد تا بچه ها از همان ابتدا فرهنگ برخورد با معلولین و احترام به آنها را آموزش ببینند ولی متاسفانه جای چنین درسی در کتب درسی خالی است.
بیشتر برخورد مردم نسبت به معلولین از روی دلسوزی و ترحم است ولی با این حال نحوه برخورد مردم خیلی بهتر از مسئولین است و این در حالی است که مردم وظیفه ای در قبال معلولین ندارند اما مسئولین موظفند که به حل مشکلات معلولین بپردازند؛ خدماتی که به معلولین ارائه می شود در مقابل آمارمعلولین ناچیز است.
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/65690/