امام حسین(ع) به کربلا وارد شد
مقالات
بزرگنمايي:
عصرقم- در کتاب "سحاب رحمت«تاریخ و سوگنامه سید الشهداء(ع)"، تالیف شیخ عباس
اسماعیلی یزدی میخوانیم: روز دوم محرم، نامه ابن زیاد در کربلا به دست
ایشان رسید، نوشته بود: ای حسین، به من خبر رسیده که در کربلا فرود آمده
ای، یزید برایم نوشته که سر به بالین ننهم و سیر غذا نخورم تا تو را به
خداوند لطیف خبیر برسانم(یعنی تورا بکشم) یا تسلیم حکم من و حکم یزید گردی!
چون نامه به دست حسین بن علی(ع)
رسید و آن را خواند، دور انداخت و فرمودند:" رستگار نشنوند مردمی که رضای
مخلوق را به خشم خالق خریدند".
قاصد جواب نامه را خواست، حضرت
فرمود: جواب ندارد همانا او مستحق عذاب است (چراکه امام(ع) به کسی نامه می
نویسد که امید به هدایت و ارشاد او باشد)، سپس قاصد برگشت و خبر داد، آن
دشمن خدا در غضب شد، رو به عمر سعد کرد و او را به جنگ حضرت حسین(ع)
مامورکرد.
نقل شده است عمر سعد به منزل آمد و
با دوستان خود مشورت می کرد، کسی صلاح او ندید. از آن جمله مردی کامل
العقل و خیرخواه به نام "کامل" بود که با پدرش رفیق بوده، پیش او رفت، چون
او را مضطرب دید گفت: تورا چه می شود؟
گفت: سرداری لشکر را به من داده
اند برای جنگ با حسین بن علی، کشتن او و اهل بیتش نزد من لقمه طعامی است که
آن را بخورم یا شربت آبی است که آن را بنوشم، و بعد از آن ملک ری را مالک
باشم.
کامل گفت: اُف بر تو و بر دینت،
ای عمر، آیا حق را فراموش کرده و گمراه شده ای؟ آیا نمی دانی به جنگ که می
روی و با چه کسی جنگ می کنی؟" اِنّا لِلِه وَ اِنّا اِلیهِ راجِعون" بخدا
سوگند اگر دنیا و آنچه درآنست به من دهند که یک نفر از امت محمد(ص) را بکشم
این کار را نکنم، و تو می خواهی فرزند پیامبر را بکشی؟
هم چنین پسر کوچک عمر سعد خطاب به
پدرش گفت: هیچ می دانی که به جنگ که می روی و با کدام خانواده دشمنی می
کنی؟ حضرت حسین بن علی(ع) جگر گوشه مصطفی و نور دیده مرتضی و سرور فاطمه
زهراست... ازخدا بترس..
درهمان حال پسر بزرگتر او گفت:
آنچه برادرم می گوید اگر چه راست است اما نسیه باشد، و آنچه پسر زیاد می
دهد نقد است و هیچ عاقلی نقد را به نسیه نمی دهد، عمر سعد گفت: ای پسر راست
می گویی، حال دنیا را اختیار می کنیم تا آخرت چون شود.
نقل است روزی امیرالمومنین(ع) عمر
سعد را دید، به او فرمود: چگونه خواهی بود هرگاه در مقامی بایستی که بین
بهشت و دوزخ مخیر شوی و تو آتش را اختیار کنی؟ گفت: به خدا پناه می برم که
چنین باشد، فرمود: بلاشک به همین زودی واقع میشود(مهیج الاحزان/ 75 م 3)
عمر سعد در شمار مردان جنگی و
نظامی نبوده و شهرت پهلوانی و شمشیر زنی هم نداشته است اما از آن جهت که
پدرش مردی خوشنام و با سابقه و خودش فردی زاهدنما بود، ابن زیاد می خواست
از وجهه عوام فریبانه او استفاده کند و چون می دانست جنگ با اباعبدالله(ع)
مشکل است، و هرکسی قبول نمی کند از مردان شمشیر زن صرف نظر کرده و او را با
وعده حکومت ری امیر کرد.
عمر سعد بعد از انجام ماموریت به حکومت ری نرسید و به نفرین حضرت سیدالشهداء(ع) گرفتار شد
-
چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۹:۱۷ PM
-
۱۷۲ بازديد
-
ایسنا
-
امام حسین
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/60824/